– در نظر گرفتن شرط بندی به عنوان مجموعه ای از رویدادهای خرد
– درک سوگیری قالب بندی
– تمرکز در سیگنال، نه نویز
اگر نواک جوکوویچ به عنوان شماره یک جهان در یک تورنمنت گرند اسلم با پل هانری ماتیو، که در رتبه 60 جهان قرار دارد، در یک مسابقه پنج ستی به مصاف هم بروند، چه احتمال بردی را برای هر کدام پیشبینی میکنید؟ با توجه به ضرایب شرطبندی 1.72 برای جوکوویچ و 2.40 برای ماتیو، آیا به نظر شما این احتمالات واقع بینانه هستند؟
اگر به نظر شما احتمال برد بسیار کمی به نظر می رسد، شاید به این دلیل باشد که شما به نسبت جوکوویچ تنها یک احتمال کمتر از ۵۸ درصد برای برنده شدن و به فرانسوی بیش از ۴۲ درصد احتمال برای برد دادهاید. با این حال، این احتمالات واقعی برای بردن مسابقه هستند، اما نه برای پیش بینی نتیجه آن.
در عوض، این شانسها برای کسب هر امتیاز برای رویارویی این زوج در دور اول اوپن استرالیا 2013 دقیق است که جوکوویچ با نتایج 6-2، 6-4، 7-5 به پیروزی رسید.
بیایید اعداد را تجزیه کنیم. این بازی 163 امتیاز داشت که جوکوویچ 95 امتیاز و متیو 68 امتیاز کسب کردند. از این رو میتوانیم احتمال 95/163 برای جوکوویچ و 68/163 برای حریف او در هر امتیاز تولید کنیم. شانس های برد واقعی برای کل مسابقه در :
جوکوویچ: 1.01
متیو: 41.00
کاملاً متفاوت بود. هر دو مجموعه شانس های برد دقیق هستند، اما از دیدگاهها یا «فریمهای» کاملاً متفاوتی به بازی نگاه میکنند: فریم محدود (یک امتیاز) در مقابل فریم گسترده (کل مسابقه).
مردم برای تطبیق دادن احتمالات متفاوت این دو دیدگاه تلاش می کنند – حتی اگر آنها برای یک رویداد باشند – و این می تواند عواقب قابل توجهی به خصوص در شرط بندی تنیس زنده داشته باشد.
شرطبندی زنده به طور موثر به بازی نقطه به نقطه توجه می کند و در صورت مقایسه با ماتیو، با داشتن ۴۲ درصد موفقیت، واقعاً گزینه ی مناسبی است. با این حال، ممکن است باعث شود که شرطبندی کنندگان، با توجه به احساسات جمعیت و تحلیل گران، او را به طور نامتناسب با شانس کلی بیشتری اعلام کنند.
مردم برای تطبیق دادن احتمالات متفاوت دو دیدگاه تلاش می کنند.
درصد برد ۴۲ درصدی، برای هر امتیاز در نظر گرفته شده و برای کل ۱۶۳ امتیاز برون یابی شده است. با این حال، این عدد به عنوان یک شانس ۴۱.۰۰ برای موفقیت کلی تفسیر میشود، به این معنی که اگر این زوج ۴۱ بار بازی کنند، فرانسوی یک بار برنده خواهد شد.
چارچوب بندی: بازاری برای موفقیت
فرایند سوگیری چارچوب بندی در نظریههای پردازان تصمیم گیری مورد مستندسازی قرار گرفته است و در شرایطی به کار می رود که فردی از یک قمار مشخص خاص خودداری میکند، زیرا استدلال ذهنی او به این صورت است که علیرغم ارزش مورد انتظار مثبت، قمار بسیار خطرناک است. یکی از مثالهای معروف، به شرح زیر است:
آیا قمار زیر را در یک پرتاب سکه انجام می دهید؟
شیر باعث می شود شما 100 دلار از دست دهید، خط منجر به برد 200 دلاربرای شما می شود.
بیشتر افراد، با نشان دادن رفتاری که از جمله ریسک گریزی است، پیشنهاد را رد میکنند و بر زیان احتمالی در سناریوی تک پرتاب تمرکز میکنند، حتی اگر ارزش مورد انتظار و در نتیجه احتمال کسب درآمد ۵۰ دلار باشد.
ارزش مورد انتظار هدف = (0.5 * 200) – (0.5 * 100) = 50 دلار
یکی از دلایل آکادمیک برای استفاده از ضریب دو در این موضوع، این است که مردم تمایل دارند از دست دادن یک دلار را دو برابر بیشتر از سود همان مقدار احساس کنند. با استفاده از این ضریب دو برای ضرر، مقدار مورد انتظار برای قمار منفرد به صفر میرسد و به همین دلیل رد میشود.
ارزش مورد انتظار ضرر = (0.5*200)-(0.5*100*2) = 0 دلار
با گسترش چارچوب بندی به موارد چندباره، میتوانیم بهتر درک کنیم که به چه میزانی احتمال برد یا باخت ما در آن مورد است. برای مثال، میتوانید این چارچوب را با دو پرتاب سکه مقایسه کنید و به نتایج به دست آمده برای چندین پرتاب سکه دقت کنید.
با دو پرتاب سکه و آمدن شیرها 100 دلار از دست می دهند – خط ها 200 دلار برنده می شوند
25درصد 200 دلار از دست می دهند ؛ 50درصد برنده 100 دلار؛ 25 درصد برنده 400 دلار است.
EV ، 100 دلار است.
همانطور که در بالا ذکر شد، اما با دو برابر شدن ضرر به دلیل ضرر گریزی:
25درصد 400 دلار از دست می دهند. 50درصد برنده 100 دلار؛ 25درصد برنده 400 دلار – EV ، 50 دلار است
حتی اگر شدت ترس از باخت برای شما بالا رود، با یک چارچوب وسیع تر، ارزش پیش بینی دو پرتاب سکه همچنان مثبت تر است. اگر به سادگی از یک چارچوب محدود برای تحلیل نتیجه دو پرتاب استفاده میکردید، فرصت بهرهمندی از آن را از دست میدهید.
هنگامی که تعداد پرتاب ها ثابت باشد، رویکرد ضررگریزی به این شرط تمایل دارد که ثابت بماند. با افزایش تعداد قمارها و کاهش احتمال باخت، رویکرد ضررگریزی نیز به همین ترتیب کاهش می یابد. اگر سؤال بر اساس تعداد زیادی پرتاب مطرح شود – یعنی یک چارچوب وسیع تر – مردم تمایل دارند قمار راحت تری بپذیرند.
در صورتی که در ۱۰۰ بار پرتاب سکه، شرط بدون دو برابر کردن را پذیرفته باشید، میانگین پرداخت شما ۵۰۰۰ دلار است و احتمال باخت پول شما یک در ۲۳۰۰ و احتمال باخت ۱۰۰۰ دلاری شما یک در ۶۲۰۰۰ است. با این حال، اگر در مرحله اول چارچوب محدود را نادیده بگیرید، شانس برد شما را از دست خواهید داد.
نمونه های گسترده تر
مسائل مرتبط با چارچوب بندی، اغلب در محیط هایی مشاهده می شود که فرکانس تغییر دادهها بسیار زیاد است، به عنوان مثال در شاخصهای مالی. هر چه شما بیشتر بازار را بررسی کنید – و در نتیجه هر چه چارچوبی که در نظر میگیرید محدودتر باشد – احتمال بیشتری وجود دارد که به جای سیگنال، نویز را ببینید.
نسیم نیکلاس در کتاب “فریفته ی تصادف” به خوبی بیان کرده است که مجموعه ای از سهام با بازدهی ۱۵ درصد و نوسان ۱۰ درصد، در فریمهای باریک همواره با احتمالات موفقیت متفاوتی همراه است. اگر هر ثانیه به این نمونه کارها نگاه کنیم، فقط با احتمال ۵۰.۰۲ درصد موفقیت خواهیم داشت، اما در چارچوب گسترده تری مانند یک سال، احتمال موفقیت تا ۹۳ درصد افزایش می یابد.
درسی که می توان از چارچوب بندی محدود به دست آورد، این است که باید سعی کرد کلیت قمارها را در نظر بگیرید تا از از دست دادن نتایج مطلوبی که در غیر این صورت به طور شهودی نادیده گرفته میشوند، جلوگیری کنید. به این صورت، از از دست دادن هدف نهایی خود جلوگیری میکنید که در غیر این صورت، بخشی از ریسک گریزی شما به صورت ناخودآگاه رد میشود.
اختصاصی وبسایت فوتبالی