– چرا واکنش نشان دادن بعد از یک گل مهم است؟
– درک الگوهای گلزنی در فوتبال
– چگونه می توان تغییر عملکرد تیم را اندازه گیری کرد

با وجود تمام آمادگی ها قبل از شروع یک مسابقه فوتبال، یک ضربه کوچک شانس و یک گل برای هر کدام از تیمها می تواند همه چیز را در یک لحظه تغییر دهد. اینکه چگونه تیم ها واکنش نشان می دهند و اینکه بازی چگونه تغییر میکند برای شرط بندی زنده بسیار مهم است، اما تأثیرگذاری یک گل در نحوه بازی یک تیم را چگونه می سنجید؟ بخوانید تا متوجه شوید.

بدون شک برای هواداران منچستریونایتد ناراحت کننده است که سقوط نسبی آنها از دوران اوج پس از بازنشستگی سر الکس فرگوسن با سیر صعودی پایدار منچسترسیتی در اروپا همزمان شده است.

مورینیو پس از اتمام فصل ها با رده های 7 ، 4 ، 5 و 6 تحت سه مدیریت مختلف تا حدی وضعیت یونایتد را بهبود بخشیده است، اما هنوز هم در مقایسه با کثرت جام و سبک سرگرم کننده که وضع معمولی مدیریت سابق بود، دستاوردهای فعلی یونایتد ناکامی محسوب میشود.

چرا واکنش نشان دادن بعد از یک گل مهم است؟

هیچ کس نتوانسته است با سابقه داخلی الکس فرگوسن در منچستر یونایتد مطابقت داشته باشد. یکی از ویژگیهای اصلی تیمش، توانایی تبدیل وضعیت باخت به امتیازهای دیرهنگام در مسابقات یا کسب سه امتیاز با به ثمر رساندن یکمرتبه گلهای دیر هنگام بود، که هر تیم دیگری کار را با تساوی به پایان می رساند.

⦁ بخوانید: اهمیت گل اول در فوتبال

در اظهارات تایید نشده گفته می شود که استعداد یونایتد در به ثمر رساندن گلهای مهم دیر هنگام ممکن است از زمین تمرین سرچشمه گرفته باشد، در جایی که بازیکنان بدون آگاهی از تعداد گلهای زده واقعی بازی های تنظیم شده انجام میدهند.

مطمئناً نیمکت یونایتد از قوی ترین نیمکتها بود، اما کلید اصلی موفقیت شیوه مدیریت کردن فرگوسن میان صرف کردن منابع بیشتر روی دستیابی به یک گل مهم و در خطر دریافت گل بودن در آنسوی ماجرا بود.

درک الگوهای گلزنی در فوتبال

پویایی گسترده یک مسابقه فوتبال کاملاً مشخص است. تک بازیها یا حتی فصول کامل برای برخی از طرفها ممکن است از حالت عادی انحراف داشته باشند، اما در کل و در دراز مدت عوامل زیادی تکرار می شوند. برای توضیحات مفصل در مورد عوامل کوتاه مدت و بلند مدت که باید به عنوان شرط بند در نظر بگیرید، مقالات مشاوره‌های شرط بندی فوتبال ما را بخوانید.

توجه به این نکته مهم است که نرخ گلزنی گل به طرز خفیفی افزایش می یابد، اما در هر صورت با پیشرفت بازی در فوتبال – تقریبا 45 درصد گل ها در نیمه اول مسابقه و 55 درصد باقیمانده در نیمه دوم به ثمر می رسد.

در دراز مدت باید موقعیت سازی و سرکوب یک تیم در صورت قرار گرفتن در موقعیت غیرمطلوب در یک مسابقه را انتظار داشته باشید.

همچنین توزیع مجدد ناچیز (هرچند قابل توجه) در نحوه تقسیم گلهای آینده میان دو تیم در مقایسه با بازیهای گذشته که به جدول گلزنی فعلی وابسته است، وجود دارد.

الکس فرگوسن شاید استاد گلهای برگشتی دیرهنگام بوده باشد، اما داده های اخیر برای شرطبندانی که به دنبال تحلیل این هستند که تیم ها هنگام تعقیب بازی یا دفاع از برتری خود تا چه میزان روی حمله خود فشار میآورند، بیشتر مرتبط خواهد بود.

در زمان باقیمانده، توانایی های نسبی تیم ها و جدول گلهای فعلی همه در نحوه شکل گرفتن باقیمانده یک بازی نقش دارند.

شکاف بزرگ در سطح، میان “شش تیم بزرگ” فعلی و 14 تیم دیگر لیگ جزیره غالباً هنگام جمع بندی داده های مربوط به فصل، مشکلاتی را ایجاد می کند.

توزیع پواسون: در شرط بندی فوتبال گل ها را پیش بینی کنید

یک تیم میانه تا پایین جدولیِ دنبال کننده یکی از شش تیم بزرگ، ممکن است بخواهد خطر بیشتری برای برگرداندن کمبود امتیاز خود بپذیرد، اما غالباً حریف خیلی خوب است و به جای اینکه تیم به طور جدی به دنبال بازگشت در مسابقه باشد، گاهی اوقات تنها گزینه واقعبینانه جلوگیری از خسارت بیشتر می شود.

بنابراین، برای دیدن اینکه چگونه تیم های لیگ جزیره نسبت به وضعیت های نتیجه مختلف و به ویژه چگونگی تغییر استراتژی خود واکنش نشان می دهند، بررسی نرخ موقعیت سازی شش تیم غیر-برتر در هنگام مواجهه با چنین تیم های دیگری سودمندترین حالت خواهد بود.

گل در فوتبال تقریبا چیزی لوکس به حساب میآید؛ یک مسابقه معمولی لیگ جزیره بین تیم های میانرده ​​به ندرت از میانگین 2.5 گل انحراف می یابد – حتی در طول یک فصل کامل، گلزنی و گل های خورده یک تیم ممکن است به طور دقیق تلاش های اصلی آنها را نشان ندهد.

گل های مورد انتظار، که برای سنجش کیفیت موقعیتی که تیم ها ایجاد می کنند و با آن روبرو می شوند استفاده میشود، که به جای میزان گلهای واقعی کمتر تکرار شونده آنها، به جایگزین مطمئنتری تبدیل شده که حجم نمونه بزرگتری را به خود جلب کرده و فرآیند یک تیم را بهتر بازتاب میدهد.

چگونه می توان تغییر عملکرد تیم را اندازه گیری کرد

در سال 2016/17 ساوثهمپتون با 46 امتیاز در جایگاه هشتم به پایان رساند، 23 امتیاز کمتر از یونایتد مورینیو – آنها راس گروه تیم های 40 امتیازی بودند که تا تیم هفدهم که واتفورد بود کشیده میشد.

ساوثهمپتونیها حدود 57٪ از مسابقات خود با تیم های غیر-شش برتر را در وضعیت مساوی، 27٪ اوقات در وضعیت برتری و 16٪ اوقات در وضعیت باخت گذراندند.

در این 26 مسابقه آنها به طور میانگین 1.8 گل مورد انتظار در هر بازی داشتند و در هر بازی حدود 1.1 گل خوردند. این امر با این مورد که تیم 2016/17 ساوثهمپتون میان باقی تیم های پایین جدولی بهترین بود، مطابقت دارد.

تحلیلی بر مدل های مختلف گل های مورد انتظار

برای دیدن اینکه آیا آنها با تغییر سطح ریسک/پاداش خود بر اساس خواسته های نتیجه گیری فعلی، از این ارقام پایه انحراف داشته اند یا خیر، باید ببینیم که آیا این نرخ های گل مورد انتظار (تنظیم شده به شکل 90 دقیقه ای) با دیفرانسیل گلهای فعلی تغییری شاهد خواهد بود یا خیر.

تیم منچستر یونایتد سر الکس فرگوسن وقتی در مسابقات عقب بودند یا در بازی هایی که در وضعیت مساوی بودند و انتظار می رفت هر سه امتیاز را کسب کند، در خطرناک ترین حالت قرار داشت. سؤال این است، آیا تیمهای دیگر نیز می توانند این مسئله را تکرار کنند، حتی تا حدی کمتر؟

در دقایقی که ساوثهمپتون در برابر رقبای غیر نخبه برتر بودند، موقعیت هایی ایجاد کردند که معادل 1.7 گل پیش بینی شده در طی یک دوره کامل 90 دقیقه ای بود.

هنگامی که عقب بودند، آنها این نرخ را به تقریبا 2 گل مورد انتظار در هر 90 دقیقه افزایش دادند. بنابراین با توجه به بسیاری از مشاهدات قبلی، تیم هایی که در شرف باخت هستند به طور کلی سطح بازی خود را بالاتر میبرند، که در مورد ساوثهمپتون در سال 2016/17 حدود 17٪ بود.

یک تیم های میانه تا پایین جدولی که به دنبال رسیدن به 6 تیم برتر است، ممکن است بخواهد ریسک بیشتری برای کمبود امتیاز خود بپذیرد، اما جلوگیری از خسارت بیشتر گاهی اوقات تنها گزینه واقع بینانه است.

گل مورد انتظار تنها یک سمت از تعادل رقابتی در یک بازی است. با امر کردن بازیکنان به پیشروی برای رسیدن به گل ممکن است حریفان انتخاب کنند (بواسطه گریز از خطر) یا مجبور شوند با نفرات بیشتری به دفاع بپردازند – این به نوبه خود ممکن است خلاقیت تهاجمی آنها را کاهش دهد.

به نظر می رسد این مورد در بازی های ساوثهمپتون اتفاق افتاده باشد. آنها در هنگام برتری، معادل 1.2 گل مورد انتظار در هر 90 دقیقه را محقق کردند، اما هنگامی که آنها عقب بودند و به طور جدی ابتکار حمله را به دست گرفتند حریفان خود را وادار کردند تا محافظه کارانه تر بازی کنند، و ساوثهمپتون تنها 0.9 گل مورد انتظار در هر 90 دقیقه را دریافت کرد.

تجربه ساوثهمپتون به طور گسترده ای برای بازی اکثر تیم های غیر نخبه با یکدیگر معمول است، و می توان به اختلاف گل مورد انتظار در هر 90 دقیقه تیم ساثهمپتون تحت وضعیت های نتیجه مختلف رجوع کرد.

هنگامی که در فصل 2016/17 آنها جلو بودند، اختلاف گل مورد انتظار ساوثهمپتونی ها 0.5 در هر 90 دقیقه بود، اما هنگامی که آنها عقب بودند و پویایی بازی پاسخی میطلبید، آنها بسیار خطرناک تر شدند و یک دیفرانسیل گل مورد انتظار تقریبا 1.1 در هر 90 دقیقه ایجاد کردند.

به نظر می رسد شیاطین سرخ سر الکس در توانایی خود برای بازی در یک سطح دیگر در هنگام نیاز، به سختی میشود گفت که بی نظیر بودند، اما آنها به این دلیل برجسته بودند که در تعادل ریسک و پاداش برای رسیدن به نتیجه مطلوب موفقترین بودند.

و نکته برای شرطبندان این است که بسته به کیفیت حریف، در دراز مدت شما باید انتظار داشته باشید که در صورت قرار گرفتن این تیم در موقعیت غیرمطلوب یک مسابقه، برای تاثیرگذارتر بودنشان احتمال موقعیت سازی و سرکوب از طرف آنها وجود دارد.


منبع مقاله: پیناکل

ترجمه اختصاصی از فوتبالی