تا حالا فکر کردی شبیه روباه هستی یا جوجه‌ تیغی؟ شاید عجیب به نظر برسه، اما این دو حیوان بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنی به سبک تفکر و تصمیم‌گیری ما مرتبط هستند. هر کدوم نمادی از یک رویکرد ذهنی متفاوت در مواجهه با ریسک و عدم قطعیت هستن.

طرز فکر تو در دنیای شرط‌بندی به کدوم نزدیک‌تره؟

ادامه مقاله رو بخون تا متوجه بشی کدوم حیوان، آینه‌ی ذهن توئه.

راز پیش بینی های دقیق در شرط بندی چیه؟

مهارت در شرط‌بندی ورزشی فقط به برد و باخت در بازی‌ها ختم نمی‌شود. در واقع، هرچه شرط های بهتری ببندی، یعنی بهتر فکر می‌کنی. این توانایی فراتر از قمار می‌ره و می‌تونه در زمینه‌هایی مثل سرمایه‌گذاری مالی، برنامه‌ریزی شهری یا حتی تصمیم‌گیری سیاسی تاثیرگذار باشه.

بخوانید: استفاده از روش مونت کارلو جهت پیش بینی بهتر

آرخیلوخوس، شاعر یونانی، زمانی گفت: «روباه خیلی چیزها می‌داند، اما جوجه‌تیغی یک چیز بزرگ می‌داند.»

از اون زمان تا حالا، فیلسوف‌ها و نظریه‌ پردازهای زیادی این استعاره رو گسترش دادن. ایده اینه که آدم‌ها دو سبک فکری متفاوت دارن: بعضی‌ها مثل روباه، انعطاف‌پذیر و چندوجهی فکر می‌کنن؛ بعضی‌ها مثل جوجه‌ تیغی، به یک اصل محکم باور دارن و همه‌چیز رو از اون زاویه تحلیل می‌کنن.

این دیدگاه فقط یه بحث فلسفی نیست، توی دنیای شرط‌بندی و تصمیم‌گیری هم، این طرز فکرها نقش مهمی تو موفقیت دارن.

یکی از چالش‌های اصلی در سنجش توانایی پیش‌بینی، اینه که همون عواملی که پیش‌بینی‌ها رو تحت‌تأثیر قرار می‌دن، خودشون بسیار پیچیده و عمیق هستن.

به عنوان مثال، فکر کن به جنگ عراق یا بحران‌های اطلاعاتی—تو این موارد، نه‌تنها پیش‌بینی‌های نادرست زیاده، بلکه حتی مشخص کردن اینکه چه کسی درست گفته، خودش یه کار سخته!

با این حال، فردی که بیش از دو دهه روند پیش‌بینی‌ها رو دنبال کرده، بررسی جالبی از مفهوم «قضاوت خوب» ارائه داده و از استعاره جوجه‌تیغی و روباه برای توضیح سبک‌های مختلف پیش‌بینی استفاده می‌کنه.

دیدگاه‌ها و بینش‌های این مطالعه، برای قماربازها و علاقه‌مندان به شرط‌بندی، هم جذابه و هم کاربردی.

فیلیپ تتلاک، روانشناس و پژوهشگر دانشگاهی، حدود ۲۰ سال از عمرش رو صرف بررسی توانایی پیش‌بینی افراد مختلف کرد. از مقامات دولتی و سیاستمدارها گرفته تا اساتید دانشگاه و تحلیل‌گران رسانه‌ای.

در طول این مدت، او بیش از ۲۸۰۰۰ پیش‌بینی رو جمع‌آوری و تحلیل کرد. نتیجه؟ به‌طور شگفت‌انگیزی، بسیاری از این پیش‌بینی‌ها تنها کمی بهتر از حدس تصادفی (شانس) بودن.

تتلاک در کتاب مشهورش با عنوان «قضاوت سیاسی تخصصی: چقدر خوبه؟ و چطور می‌تونیم بفهمیم؟» (۲۰۰۵)، نتایج این پژوهش گسترده رو منتشر کرد. یکی از یافته‌های کلیدی اون، نقش سبک تفکر افراد، یعنی همون تفاوت بین روباه و جوجه‌تیغی  در موفقیت یا شکست پیش‌بینی‌ها بود.

تتلاک برای اینکه قضاوت منصفانه‌تری نسبت به پیش‌بینی‌کنندگان داشته باشه، مدل‌های ارزیابی خودش رو دقیق‌تر کرد و از روش‌هایی مثل کالیبراسیون و تنظیم سطح دشواری پیش‌بینی‌ها استفاده کرد.

اما حتی با این تنظیمات، نتایج به‌طرز شگفت‌انگیزی ناامیدکننده بودن: در مجموع، پیش‌بینی‌های متخصصان تنها اندکی بهتر از حدس‌های شانسی عمل می‌کردن.

این یافته، ضربه بزرگی به اعتبار پیش‌بینی‌های حرفه‌ای وارد کرد، مخصوصاً در حوزه‌هایی که ادعای تخصص، زیاد شنیده می‌شه.

• بخوانید: آیا شهود در شرط بندی ورزشی جایی دارد؟

تتلاک به‌جای اینکه همه پیش‌بینی‌کننده‌ها رو کنار بذاره، با دقت بیشتری داده‌هاش رو بررسی کرد و توانست الگوهایی پیدا کنه.

اون فهمید که بعضی افراد ویژگی‌هایی دارن که باعث می‌شه پیش‌بینی‌هاشون قابل‌ اعتمادتر و دقیق‌تر باشه، چه توی مسائل پیچیده سیاسی، چه در پیش‌بینی مداوم نتایج ورزشی.

این ویژگی‌ها نشون می‌دادن که موفقیت در پیش‌بینی، فقط به دانش نیست؛ بلکه به نحوه فکر کردن، انعطاف‌پذیری ذهنی، و سبک تحلیل وابسته‌ ست.

روش تتلاک این نبود که دنبال پیش‌بینی‌های خارق‌العاده و نادر بگرده. برخلاف فروشنده‌های شرط‌بندی که از یک پیش‌بینی شانسی بزرگ، داستان می‌سازن، او ترجیح داد به دقت پایدار در طول زمان و در موقعیت‌های مختلف بها بده.

از نگاه او، موفقیت واقعی در پیش‌بینی، فقط به یک یا دو مورد درست‌گویی ختم نمی‌شه. پیش‌بینی درست یعنی نه‌تنها آینده رو به‌خوبی حدس بزنی، بلکه وقتی اشتباه می‌کنی، زود متوجه بشی و مسیر ذهنی‌ات رو اصلاح کنی.

تتلاک در نهایت به این نتیجه رسید که مهم‌ترین چیز در پیش‌بینی، این نیست که همیشه درست بگی — بلکه اینه که درست فکر کنی.

نیت سیلور (نویسنده‌ی کتاب «سیگنال و نویز») هم با الهام از پژوهش‌های تتلاک، یک جدول مفید منتشر کرد که ویژگی‌های پیش‌بینی‌کنندگان موفق رو خلاصه می‌کنه.

برای پیش بینی بهتر، باید روباه باشید یا جوجه تیغی

ویژگی های شبیه روباه:

چند رشته ای:  از موضوعات و رشته‌های مختلف ایده می‌گیره
قابل تطبیق: چند رویکرد مختلف را هم‌زمان امتحان می‌کند، یا اگر چیزی کار نکند رویکرد جدیدی پیدا می‌کند
خود انتقادگر: پذیرای اشتباهات است و بر اساس داده‌های جدید مدل را تطبیق می‌دهد یا حتی جایگزین می‌کند
تحمل پذیر نسبت به پیچیدگی‌ها: دنیا را پیچیده می‌داند و باور دارد که برخی چیزها را نمی‌توان به یک فرضیه‌ی ساده تقلیل داد
محتاط: پیش‌بینی‌ها را احتمالی و مشروط می‌داند
تجربی: داده‌های قابل مشاهده را به نظریه یا حکایت ترجیح می‌دهد

ویژگی هلی شبیه جوجه تیغی:

تخصصی: اغلب خود را وقف یکی یا دو مسئله‌ی بزرگ می‌کنند و نسبت به دیدگاه‌های بیرونی بدبین هستند
لرزش ناپذیر: داده‌های جدید برای اصلاح مدل اولیه به‌کار گرفته می‌شود
لجباز: اشتباهات را به بدشانسی نسبت می‌دهد
الگوجو:  به‌محض کشف الگو، روابط را نسبتاً ثابت و قابل‌اتکا فرض می‌کند
با اعتماد به نفس: به‌ندرت موضع خود را تغییر می‌دهد یا در آن تردید می‌کند
ایدئولوژیک: رویکردش به مسائل پیش‌بینی‌پذیر در چارچوب یک نگاه کلی به جهان قرار می‌گیرد

رویکرد فکری روباه‌گونه درست مثل یک روش چابک و انعطاف‌پذیر عمل می‌کنه. روباه دائم در حال بازنگری و تطبیق پیش‌بینی‌هاشه، مخصوصاً وقتی اطلاعات جدیدی وارد می‌شن. این دقیقاً همون چیزیه که توی تحلیل‌های بیزین (Bayesian) می‌بینیم.

در تحلیل بیزین، شما با یک احتمال اولیه شروع می‌کنید، اما وقتی داده‌های تازه می‌رسن، احتمال‌هاتون رو به‌روزرسانی می‌کنید.
این یه فرایند تکراریه: فکر کن هر پیش‌بینی مثل یک فرضیه‌ست که مدام در برابر شواهد جدید محک زده می‌شه.

جالبه بدونید اسم این روش از “توماس بیز” گرفته شده؛ کشیش انگلیسی قرن هجدهم. ولی با این سبک فکری منعطف و تحلیلی‌اش، قطعاً می‌شه گفت اون یه روباه واقعی بود!

• بخوانید: چرا قمار می کنیم؟

هیچ رویکردی، حتی اگر مثل روباه زیرک باشد، بدون خطا نیست. اشتباه کردن طبیعی‌ست. آنچه اهمیت دارد، داشتن روشی‌ست که بیشترین احتمال را برای درست پیش رفتن فراهم کند.


 

ترجمه اختصاصی : فوتبالی